loading...
واحد فرهنگی هیئت متوسلین به حضرت زهرا (س)
محب العباس(ع) بازدید : 45 جمعه 27 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

اباصلت مي‌گويد: چون حضرت رضا عليه‌السلام به شهادت رسيد، امام جواد عليه‌السلام به من فرمود: «برخيز و از داخل خانه آب و تخت بياور تا بر روي آن بدن مطهر پدرم را غسل دهم.» عرض كردم: «مولاي من! در خانه تخت و آب نيست.» دوباره فرمود: «به اندروني برو و آنچه را كه دستور دادم بياور.» من وارد شدم و با كمال بهت و ناباوري در آنجا تخت و آب آماده ديدم. پس آنها را نزد حضرت بردم و دامنم را بالا زدم تا آن جناب را در غسل دادن ياري دهم. فرمود: «از اينجا كنار برو! كساني در اين جا هستند كه مرا در غسل دادن ياري مي‌دهند.» من كنار رفتم تا آن كه حضرت جواد عليه‌السلام از غسل دادن بدن مطهر فارغ شد. سپس به من فرمود: «به اندرون خانه برو و زنبيلي را كه در آن كفن و حنوط پدرم در آن است بياور.» پس به اندروني شدم و ناگاه در آنجا زنبيلي را يافتم كه كفن  و كافور داخل آن بود و هرگز قبلا آن را نديده بودم. زنبيل را برداشته و خدمت امام عليه‌السلام آوردم، آن حضرت بدن را حنوط و كفن كرد و سپس بر جنازه‌ي پدر نماز خواند، آنگاه به من فرمود: «برو و تابوت را بياور.» گفتم: «تابوت شكسته است آيا آن را براي اصلاح نزد نجار ببرم؟» فرمود: «برو از درون خانه تابوتي را كه مهياست بياور.» چون رفتم، تابوتي در آنجا ديدم كه قبلا نديده بودم، پس آن را آوردم. حضرت جواد عليه‌السلام جنازه‌ي پدر را در ميان آن نهاد و دو ركعت نماز بجا آورد. هنوز از نماز فارغ نگشته بود كه تابوت به قدرت خدا از زمين جدا گشت و سقف خانه شكافته شد و تابوت به جانب آسمان پرواز كرد تا آنجا كه از نظرها غايب شد. چون نماز حضرت به پايان رسيد با اضطراب گفتم: «يابن رسول الله! اگر هم اكنون مامون بيايد و بدن آن حضرت را از من بخواهد چه كنم؟» فرمود: «آرام باش كه بزودي مراجعت خواهد كرد، اي اباصلت! بدان كه اگر پيغمبري در مشرق رحلت نمايد و وصي او در مغرب وفات كند البته حقتعالي اجساد مطهر و ارواح منور ايشان را در اعلا عليين با يكديگر جمع مي‌نمايد.» حضرت در اين سخن بود كه بار ديگر سقف شكافته شد و تابوت پايين آمد. آنگاه امام جواد عليه‌السلام پدر شهيدش را از تابوت  برگرفت و بار ديگر در بستر مرگ به گونه‌اي خوابانيد كه گويا او را غسل نداده‌اند و كفن نكرده‌اند. سپس فرمود: «اكنون در خانه را باز كن تا مامون داخل شود.» همين كه در خانه را باز كردم مامون را ديدم كه با اطرافيانش بر در خانه ايستاده‌اند و قصد ورود دارند. پس مامون با گريه و زاري وارد خانه شد و دستور داد تا جنازه را براي دفن، حركت دهند.

منبع.کتاب كرامات و مقامات عرفاني امام محمد جواد(ع) 

 

محب العباس(ع) بازدید : 49 جمعه 27 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید : در روز عیدی به خدمت حضرت جواد (ع) رفتم، از تنگدستی به آن حضرت شکایت کردم . حضرت سجاده خود را بلند کرد، از خاک قطعه ای از طلا گرفت. یعنی خاک به برکت دست حضرت به پاره ای طلای گداخته مبدل شد . آن را به من عطا کرد. من آنرا به بازار بردم شانزده مثقال بود .

 

بحارالانوار ،ج 50 ،ص 49

محب العباس(ع) بازدید : 54 جمعه 27 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

ابو جعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل می کند که : حضرت امام جواد (ع) را دیدم که بر برگ درخت زیتون دست می زد و آن برگها به برگ نقره تبدیل می شد . من آنها را از حضرت گرفتم ، وبا آنها در بازار معامله نمودم. آن برگها نقره خالص بود و هرگز تغییری نکردند . 

دلائل الامامة، ص398 - موسوعة الامام الجواد (ع)،ج1،ص228- اثبات الهداة ، ج3 ،ص 345

محب العباس(ع) بازدید : 49 جمعه 27 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

شیخ مفید و طبرسی از محمد بن حسان و علی بن حسان از علی بن خالد روایت می کنند : زمانی که در سامرا بودم خبر آوردند که مردی که مدعی نبوت است از شام آورده و زندانی کرده اند. برای من شنیدن چنین سخنی گران بود. تصمیم گرفتم به زندانبانان محبت کرده _قلب آنان را به دست آورم - از اینرو با آنان رابطه برقرار کردم و آنان اجازه دادند تا با وی ملاقات کنم . چون به نزد او رفتم بر خلاف شایعات پخش شده او را فردی عاقل و فرهیخته یافتم .
به او گفتم: فلانی به تو نسبت ادعای نبوت داده اند و به همین دلیل نیز زندانی شده ای .
وی گفت : هرگز چنین ادعایی نکرده ام .ماجرای من از این قرار است که در موضع معروف به راس الحسین شام، جایی که سر مبارک حضرت حسین (ع) را در انجا نصب کرده اند، مشغول عبادت بودم که ناگهان شخصی به نزد من امد و گفت بر خیز برویم . بلند شدم و به همراه وی حرکت کردم ، کمی که راه رفتیم خودم را در مسجد کوفه دیدم، فرمود :
اینجا را می شناسی ؟ گفتم : بله مسجد کوفه است . او در آنجا نماز خواند من هم نماز خواندم. سپس با هم از آنجا بیرون آمدیم. کمی راه رفتیم، ناگهان خود را در مسجد مدینه مشاهده کردم. وی به رسول خدا (ص) سلام کرد و نماز خواند، من نیز با او نماز خواندم. سپس از آنجا خارج شدیم. مقداری با هم قدم زدیم که ناگاه خود را در مکه دیدم، او کعبه را طواف کرد ،من نیز طواف کردم . سپس از آنجا خارج شدیم، چند قدمی راه نرفته بودیم،که خود را در جای نخست، در شام و در حال عبادت الهی مشاهده کردم. آن مرد رفت، در شگفتی فرو رفته بودم که خدایا این چه کسی و این چه کرامتی بود؟ یک سال از این واقعه گذشت که باز همان مرد آمد. از دیدن او خوشحال شدم. از من خواست که با وی همراه شوم و چون سال گذشته مرا به کوفه ، مدینه و مکه برد و به شام بازگرداند. وقتی خواست برود به او گفتم : تو را به خداوندی که چنین قدرتی را به تو عطا کرده است سوگند می دهم که بگویی کیستی ؟
فرمود من محمد بن علی بن موسی بن جعفر هستم .
من این ماجرا را به دوستان و آشنایان بازگو کردم و این ماجرا پخش شد تا اینکه مرا دستگیر و به ادعای نبوت به اینجا آوردند .
گفتم: جریان تو را با محمد بن عبد الملک زیات در میان می گذارم .
گفت : بازگو کن
من نامه ای به او که در آن وقت وزیر اعظم معتصم عباسی بود نگاشتم و موضوع را با وی در میان گذاشتم .
وی در زیر نامه من چنین نوشت: نیازی به آزاد کردن او از سوی ما نیست. به کسی که در یک شب او را از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکه برد و سپس به شام بازگرداند، بگو تا وی را از زندان رهایی بخشد .
علی بن خالد می گوید : پس از مشاهده پاسخ وزیر معتصم عباسی و ناامید شدن از نجات او با خود گفتم :بایدا نزد او رفته و او را دلداری دهم . چون به زندان رفتم ، ماموران زندان مضطرب و پریشان از این سوبه آن سو می دویدند .
جریان را پرسیدم : گفتند زندانی مدعی نبوت که در غل و زنجیر در پشت درهای بسته و قفل شده بود معلوم نیست به آسمان پر کشیده یا زیر زمین فرو رفته و یا مرغان هوا اورا شکار کرده اند .
علی بن خالد که فردی زیدی مذهب بود با مشاهده چنین واقعه ای به امامت امام جواد (ع) معتقد و از اعتقاد خوب و راسخی بر خوردار شد.


الخرائج و الجرائج ،ج1،ص380 - بحارالانوار،ج25،ص376 - الکافی ،ج1،ص492 - مدینة المعاجز،ج7 ، ص422 - البرهان ،ج2،ص493 - موسوعة الامام الجواد(ع)،ج1،ص227

درباره ما
Profile Pic
بیت الزهرا (س) در سال 1386 فعالیت های فرهنگی مذهبی خویش را آغاز نمود و با عنایات آن بانوی مکرم وبلاگی با این عنوان به نیت اشاعه فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت طراحی گردید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    میزان رضایت شما از مطالب سایت ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 798
  • کل نظرات : 114
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 51
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 56
  • باردید دیروز : 145
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 1,663
  • بازدید سال : 17,102
  • بازدید کلی : 158,344