loading...
واحد فرهنگی هیئت متوسلین به حضرت زهرا (س)
محب العباس(ع) بازدید : 79 چهارشنبه 03 آبان 1391 نظرات (0)

 

من و انبوهی از دلواپسی ها

که دارم لشکری از بی کسی ها

تمام کوفه عهدی تازه دارند

برای کشتن تو ای مسیحا

×××

دلم را مثل پیمان ها شکستند

دو دستم را به عهدی تازه بستند

همان هایی که نامه می نوشتند

به استقبال تو خنجر به دستند

×××

دلم مانده ست و داغ جانگدازی

که شد با حرمت نام تو بازی

تنم زخمی، لبم تشنه، دلم خون

امان از این همه مهمان نوازی

 

سیدمحمد جواد شرافت

 

محب العباس(ع) بازدید : 74 چهارشنبه 03 آبان 1391 نظرات (0)

 

گر چه ای یار، اسیر کف اغیار توام
نی گرفتار عدو بلکه گرفتار توام
نام تو وِردِ زبانم به سر دار شده ست
تو علی هستی و من میثم تمّار توام
می زند خصم مرا طعنه ولی غافل از آن
بر سرم نیست هوایی که هوادار توام
دستم از پشت اگر بسته، دگر قطع نشد
فکر انگشت تو و دست علمدار توام
گر شکافی لب من خورده دگر چوب نخورد
در غم چوب یزید و لب خونبار توام
دشمنم آب دهد لیک ننوشم هرگز
گرچه لب تشنه ولی تشنۀ دیدار توام

 

علی انسانی

 

محب العباس(ع) بازدید : 86 جمعه 28 مهر 1391 نظرات (0)

 

با اضطراب و دلهره از روی بام ها

باشد از این سفیر به آقا سلام ها

در رو به روی دارالعماره ز کینه ها

باشد برای کشتن من ازدحام ها

حال و هوای شهر پر از بی وفایی است

بیعت شکسته اند همه بی مرام ها

این کوفیان بی خرد و تابع هوس

شرمی نکرده اند ز روی امام ها

اسفند توی کورۀ آهن بریختند

تا بوی کسب تازه رسد بر مشام ها

برخی برای گندم و برخی برای زر

حاضر شدند تا شکنند احترام ها

چندین هزار نامه برایت نوشته اند

بوی فریب می رسد از آن پیام ها

"مولا میا به کوفه" فقط ذکر مسلم است

شاید رسد به تو همۀ این کلام ها

« من سر بریدۀ  سر دارالعماره ام »

پس جان من فدای لب تشنه کام ها

 

سید سعید پور هاشمی

 

محب العباس(ع) بازدید : 106 جمعه 28 مهر 1391 نظرات (0)

 

بر سر دارم و از سوز غمت می سوزم 

تا بیایی به رهت دیده خود می دوزم

 از سر دار به لبهای پر از خون و درد

زیر لب ناله زدم عزیز زهرا  برگرد

مسلمت همنفسی غیر غم ودرد نداشت

به خدا کوفه به جز طوعه دگر مرد نداشت

ز سر صدق کسی الفتی ابراز نکرد 

هرچه گشتم احدی در به رویم باز نکرد

آمدند و همه بر دامن من چنگ زدند

شام همانها زسر بام به من سنگ زدند

به سر راهم و بر بام کمین بنشستند

سر سردار تو از سنگ جفا بشکستند

 بین این قوم کسی حرمت من پاس نداشت

آنکه بشکست سرم ذره ای احساس نداشت

منکه پیوسته چنین ناله بر لب دارم

ترس از روز ورود تو و زینب  دارم

ترسم آنست که بر پای گلت خار افتد

گـذر قافــله ات بـر سـر بازار افـــتد

 

مجيد رجبي

 

محب العباس(ع) بازدید : 89 جمعه 28 مهر 1391 نظرات (0)

 

من پرستويم و مانده ز سفر بال و پرم                  گرچه خاکسترم اما ز غمت شعله‌ورم
من سفير توام و بانگ انالحق زده‌ام                     آخرين کار نمازيست که بر دار برم
ملک‌الموت به اعجاز سرانگشت غمت                 جان طلب کرد به شوق تو فقط جان سپرم
شوق پرواز بود از قفس تنگ تنم                         تا مگر همره باد از سر کويت گذرم
قاصد باد به سوي تو فرستم که ميا                     مهر اين نامه به خون جگر و اشک ترم
سر به راه تو نهادم همه جا تا دم مرگ                 که سر راه تو و خواهرت افتاده سرم
پيش مرگ توام و جان من اي دوست تويي            بي تو من شمع فنا گشته پاي سحرم

 

حميد فرجي

 

محب العباس(ع) بازدید : 72 جمعه 28 مهر 1391 نظرات (0)

 

آقا میا به کوفه که اینجا وفا نبود

شمشیرها علیه شما ، با شما نبود

هرچند ای امام غریبم نوشته اند

اینجا پر از صفاست ، ولیکن صفا نبود

آقا به حرف اهل نمازند وبندگی

امّا غریبه ها ، دلشان پیش ما نبود

این اهل کوفه آفتشان بی بصیرتی است

ذکر و نماز و روزه یشان جز ریا نبود

آقا سفیر غربتتان هم غریب بود

مهمان مگر همیشه حبیب خدا نبود ؟

در شهر بی وفایی و سستی برای من

آقا به غیر خانه ی طوعه که جا نبود

وقت هجوم پشت در خانه در دلم

جز غصّه های حضرت خیرالنساء نبود

نقل محافل شبشان خیزران کنار

چیزی سوای سنگ و سر و نیزه ها نبود

قسمت نشد کنار شما جان دهم ولی

کوفه کمی ز مقتل کرب و بلا نبود

این آخرین سلام من و عرض حاجت است

آقا میا به کوفه که اینجا وفا نبود

 

 وحید محمدی

 

محب العباس(ع) بازدید : 87 پنجشنبه 27 مهر 1391 نظرات (0)

 

شهر در زیرِ قدم هاش پریشان شده بود

 لاف آقایی و مردی زدن آسان شده بود

 شهر لبریز سکوت است سکوتی مبهم

 کوچه در کوچه دل آینه حیران شده بود

 میهمان داری این قوم فقط با سنگ است

 سنگ بارید سوی آینه، باران شده بود

 شهرِ تنهاییِ مردان خدا این شهر است

 شهر با آتش نمرود چراغان شده بود

 مردم این جا همگی عاشق مهمان هستند...

 گرم، بازار همه نیزه فروشان شده بود...!

 

محب العباس(ع) بازدید : 96 پنجشنبه 27 مهر 1391 نظرات (0)

 

اینان که حرف بیعت با یار می زنند

آخر میان کوچه مرا دار می زنند

این جا میا که مردم مهمان نوازشان

طفل تو را به لحظه دیدار می زنند

این کوفه مردمش ز مدینه شقی ترست

یعنی کسی که باشد عزادار می زنند

 دیدم برای آمدنت روی اُشتران

چندین هزار نیزه فقط بار می زنند

این جا برای کشتن طفل سه ساله ات

هر لحظه حرف سیلی و مسمار می زنند

فتوای: خون نسل علی شد حلال را

هر شب به روی مأذنه ها جار می زنند

آقا نیا که آخرش این شور چشم ها

تیری به صحن چشم علمدار می زنند

سر بسته گویمت که پریشان زینبم

حرف از اسیر کوچه و بازار می زنند

می ترسم از دمی که یتیمان تو حسین

پائین پای نیزه ی تو زار می زنند

این کوفه آخرش به تو نیرنگ می زند

حتی به رأس اصغر تو سنگ می زنند

 

مهدی نظری

 

محب العباس(ع) بازدید : 99 پنجشنبه 27 مهر 1391 نظرات (0)

 

صبح شد یک طرف سرم افتاد

یک طرف نیز پیکرم افتاد

از روی پشت بام افتادم

با علیک السلام افتادم

بدن من شکست خوشحالم

سر راهت نشست خوشحالم

بی سبب نیست اینکه خوشحالم

زن و بچه نبود دنبالم

آی مردم سپاه بی نفرم

صبح خالی نبود دورو برم

حرفی از زخم با پرم مزنید

این همه سنگ بر سرم مزنید

آی مردم گناه من عشق است

بهترین اشتباه من عشق است

آی مردم کمی حیا بد نیست

بی وفاها کمی وفا بد نیست

سنگ خوردم شکست گونه ی من

غصه خوردم شکست روزه ی من

نفسم را اسیر کردم و بعد

وسط کوچه گیر کردم و بعد .....

کوچه هایی که تنگ و باریکند

روز هم چون شبند تاریکند

بدی کوچه های تنگ این است

می شود هر طرف رهت را بست

مثلا کوچه ای که زهرا رفت

از تنش تازیانه بالا رفت

مثل این مردمی که بی عارند

مثل اینها مدینه بسیارند

مثل اینها مدینه هم بودند

دور بیت الحزینه هم بودند

تو نبودی مدینه را گفتی ؟

قصه ی داغ سینه را گفتی ؟

تو نگفتی خوشیم مادر بود

مادرم دختر پیمبر بود ؟

تو نگفتی صداش میلرزید

پدرم تا که کوچه را میدید ؟

تو نگفتی هنوز غمگینی

فکر پرتاب دست سنگینی ؟

تو نگفتی نگات پژمرده

مادرت بارها زمین خورده؟

من که کوچه نشین شدم مردم

یا که نقش زمین شدم مردم

کوچه بود و زمان چیدن بود

به خداوند فاطمه س زن بود

جان به راه حسین میبازم

تا کند مادر حسن نازم

 

لطیفیان

 

محب العباس(ع) بازدید : 82 چهارشنبه 12 مهر 1391 نظرات (1)

 

شهر در زیرِ قدم هاش پریشان شده بود

 لاف آقایی و مردی زدن آسان شده بود

 شهر لبریز سکوت است سکوتی مبهم

 کوچه در کوچه دل آینه حیران شده بود

 میهمان داری این قوم فقط با سنگ است

 سنگ بارید سوی آینه، باران شده بود

 شهرِ تنهاییِ مردان خدا این شهر است

 شهر با آتش نمرود چراغان شده بود

 مردم این جا همگی عاشق مهمان هستند...

 گرم، بازار همه نیزه فروشان شده بود...!

 

سید علی محمد نقیب

 

محب العباس(ع) بازدید : 113 چهارشنبه 12 مهر 1391 نظرات (0)

 

اینان که حرف بیعت با یار می زنند

آخر میان کوچه مرا دار می زنند

این جا میا که مردم مهمان نوازشان

طفل تو را به لحظه دیدار می زنند

این کوفه مردمش ز مدینه شقی ترست

یعنی کسی که باشد عزادار می زنند

 دیدم برای آمدنت روی اُشتران

چندین هزار نیزه فقط بار می زنند

این جا برای کشتن طفل سه ساله ات

هر لحظه حرف سیلی و مسمار می زنند

فتوای: خون نسل علی شد حلال را

هر شب به روی مأذنه ها جار می زنند

آقا نیا که آخرش این شور چشم ها

تیری به صحن چشم علمدار می زنند

سر بسته گویمت که پریشان زینبم

حرف از اسیر کوچه و بازار می زنند

می ترسم از دمی که یتیمان تو حسین

پائین پای نیزه ی تو زار می زنند

این کوفه آخرش به تو نیرنگ می زند

حتی به رأس اصغر تو سنگ می زنند

 

مهدی نظری

 

محب العباس(ع) بازدید : 66 چهارشنبه 12 مهر 1391 نظرات (0)

 

با اضطراب و دلهره از روی بام ها

باشد از این سفیر به آقا سلام ها

در رو به روی دارالعماره ز کینه ها

باشد برای کشتن من ازدحام ها

حال و هوای شهر پر از بی وفایی است

بیعت شکسته اند همه بی مرام ها

این کوفیان بی خرد و تابع هوس

شرمی نکرده اند ز روی امام ها

اسفند توی کورۀ آهن بریختند

تا بوی کسب تازه رسد بر مشام ها

برخی برای گندم و برخی برای زر

حاضر شدند تا شکنند احترام ها

چندین هزار نامه برایت نوشته اند

بوی فریب می رسد از آن پیام ها

"مولا میا به کوفه" فقط ذکر مسلم است

شاید رسد به تو همۀ این کلام ها

« من سر بریدۀ  سر دارالعماره ام »

پس جان من فدای لب تشنه کام ها

 

سید سعید پور هاشمی

 

 

درباره ما
Profile Pic
بیت الزهرا (س) در سال 1386 فعالیت های فرهنگی مذهبی خویش را آغاز نمود و با عنایات آن بانوی مکرم وبلاگی با این عنوان به نیت اشاعه فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت طراحی گردید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    میزان رضایت شما از مطالب سایت ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 798
  • کل نظرات : 114
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 114
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 135
  • باردید دیروز : 145
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 135
  • بازدید ماه : 1,742
  • بازدید سال : 17,181
  • بازدید کلی : 158,423