loading...
واحد فرهنگی هیئت متوسلین به حضرت زهرا (س)
محب العباس(ع) بازدید : 58 شنبه 28 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 

عمری است رهین منت زهراییم
مشهور شده به عزت زهراییم

مردیم اگر به قبر ما بنویسید
ما پیر غلام حضرت زهراییم

 

محب العباس(ع) بازدید : 740 شنبه 23 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

تو دلربايي بي رقيبه

ارادتمندانش عجيبه

ايروني ها اينو مي دونن

كي گفته كه مادر غريبه

****

بيا بانو و مثل سابقم كن

براي خادمي ات لايقم كن

شفاعت كن كه قلبم پاك گردد

و همچون شيعه هايت عاشقم كن

****

رسول عشق را گشتی تو مادر

ولیّ عشق را گشتی تو همسر

دو سبط عشق را گشتی تو رهبر

زلال عشق را گشتی تو کوثر

****

بر عالمیان رحمت رحمان زهراست

در هر دو جهان سرور نسوان زهراست

نوری که دهد شاخه ی طوبی از اوست

کوثر که خدا گفته به قران زهراست
محب العباس(ع) بازدید : 666 پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

آسمان خورشيد را بگرفته و دف مي زند

هر فرشته بر قدوم فاطمه كف مي زند

تا بيايد دختر يكتاي ختم المرسلين

انبيا از عرش تا روي زمين صف مي زند

 

****

جبرئيل به عرش نقش كوثر زده است

طوبي گل تسبيح به پيكر زده است

از خانه ي كوچك محمد (ص) امشب

خورشيد زمين و آسمان سر زده است
محب العباس(ع) بازدید : 468 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

مادرم ای مادر هفت آسمان

ای تو رنجور دل صاحب زمان

ای عزیز آل طه فاطمه س

ای شعاع نور تو در لامکان

 

ای گرامی ای صمیمی با دلم

ای صفای جان عاشق پیشگان

ای جهنم دوری از مهر شما

دوری از عشق تو می باشد گران

تو تمام هستی احمد شدی

ای عقیق خاتم پیغمبران

در تمام سالهای عاشقی

عشق تو می کرد این دل را جوان

این دل من شد گدای درگهت

این گدا را از در لطفت مران

تا به صبح از گریه دریا می شدی

درد سینه چون نمی دادت امان

دخترت باشد بلاگردان تو

یک شب دیگر بیا پیشم بمان

پیش چشم مرتضی و دخترت

ای پرستوی علی چیزی بخوان

بعد تو در سالهای عمر خویش

همسرت می کرد از هجرت فغان

دخترت در پیش قبرت داد زد

تو بمیری نه نمی کردم گمان

در زمین کربلا ای خوب من

از جفا شد قامت دختت کمان


سروده جعفر ابوالفتحی
محب العباس(ع) بازدید : 2054 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (1)

مادرم هستی صفای راه عشق

مادرم هستی فدای راه عشق

می رسد هر دم به گوش قلب ما

از لبت مادر صدای راه عشق

 

بر در لطف شما یا فاطمه

این دلم باشد گدای راه عشق

گر نباشد در دلم حب شما

راه من باشد جدای راه عشق

مادرم پیچیده از لطف شما

عطر یاسی در هوای راه عشق

کن کرم تا از عنایاتت شود

قلب ما هم آشنای راه عشق

بین دیوار و در ای معشوق یار

جان خود دادی برای راه عشق

راه ما مهر تو شد با ما مگو

راه ما باشد سوای راه عشق

در زمین کربلای پور تو

می رسد از نی نوای راه عشق


سروده جعفر ابوالفتحی

محب العباس(ع) بازدید : 365 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

جهان آفرینش را شکوهی دیگر است امشب

زمین و آسمان از هر شبی زیباتر است امشب

فلک آراسته بزمی ز ماه و زهره و پروین

عطارد باده گردان، مشتری، رامشگر است امشب

زمین گلشن، فلک روشن، بشر شادان، ملک خندان

فضا خرم، هوا دل کش، صبا جان پرور است امشب

به گوش دل شنو آوای مرغ شب که می ‏گوید

شب میلاد زهرا دختر پیغمبر است امشب

چه زهرا عصمت پاک خدا ناموس پیغمبر

چه زهرا کز فروغش ملک هستی انور است امشب

خدا تبریک می‏ گوید، ملک تسبیح می‏ خواند

که ختم المرسلین را دختری مه پیکر است امشب

چه دختر بَضعهٔ خاتم، چه دختر مفخر آدم

که میلادش بشر را سوی رحمن رهبر است امشب

از این مهر جهان ‏آرا که تابید از سپهر دین

دل هر ذره‏ ای تابان همچو خاور است امشب

ببار ای ابر رحمت، رحمتت را بر گنه‏کاران

که رحمت رحمة للعالمین را در بر است امشب

(موید) گر سیه شد از گنه طومار اعمالت

ثنای فاطمه روشن گر این دفتر است امشب


سید رضا مؤید

محب العباس(ع) بازدید : 1758 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

زهـــرا کــه عـنایتش به دنیا برسد            بــاشد که به فــریاد دل ما برسد

یا رب سببی ساز که در روز جزا              پرونده ما بــه دست زهرا برسد
****
یا فاطمه جان دست من و دامانت         ای چشم امید هـمه بـر احــسانت

بادا به فـدایت پــدر و مـــادر من           ای گـفته مـحمد پـدرت قــربانت


محب العباس(ع) بازدید : 540 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

ای در دو جهان افضل زن ها، زهرا               بـــــــــــــهتر بود از مریم عذرا، زهرا

او مــــــــــــــادر یک مسیح باشد اما              تــــــــــــــــو مادر یازده مسیحا، زهرا
محب العباس(ع) بازدید : 151 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

فاطمه پروانۀ مدار خودش بود

منحصراْ تحت انحصار خودش بود

فاطمه مخدوم خویش و خادم خویش است

کعبۀ خود بود و پرده دار خودش بود

نان کسی بر لبش حلال نباشد

فاطمه هر روز نان بیار خودش بود

روح خودش را گرفت در تن خود ریخت

خلقت زهرا در اختیار خودش بود

گفت: اَنا مِن فاطمةُ ، فاطمه مِنّی

فاطمه پس سالها کنار خودش بود

اینکه ولایت چنین به نام علی شد

کار علی هم نبود، کار خودش بود

هیچ زمان رو نزَد به غیرت شمشیر

تکیه ی زهرا به ذوالفقار خودش بود

نَه که بخواهد نبی مقام بگیری

بوسه به دست تو افتخار خودش بود

نیست عجب گر علی به خاک تو افتاد

چون که مزار تو نَه، مزار خودش بود


علی اکبر لطیفیان

محب العباس(ع) بازدید : 141 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

عمریست كه ما مراممان حیدری است

لبریز از آن پیاله ی كوثری است

با عشق حسین محب زهرا گشتیم

از بس كه حسین ابن علی مادری است

***

دریاست نبی و گوهرش فاطمه است

یکتاست علی و همسرش فاطمه است

با آن که پناه همه خلقست حسین

او هم به پناه مادرش فاطمه است

***

فاطمه نامی كه با آن عشق می بازد خدا

فاطمه نوری كز آن بر خلق می نازد خدا

ما نه یاران دگر نه انبیا گویند كاش

در جزا ما را ز چشم او نیاندازد خدا

سید رضا مؤید

محب العباس(ع) بازدید : 118 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

ای بهشت قرب احمد (ص) فاطمه(س)

لیله قدر محمد (ص) فاطمه(س)

ای سه شب بی قوت واز قوت تو سیر

هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر

وحی بی ایثار تو كامل نشد

هل اتی بی نان تو نازل نشد

مدح تو كی با سخن كامل شود

وحی باید بر قلم نازل شود

ای كه در تصویر انسان زیستی

كیستی تو كیستی تو كیستی

از شب میلاد تاآخر نفس

مصطفی (ص)یك دست را بوسید و بس

آن هم ای دست خدا دست تو بود

ای برآن لبها و دست تو درود

عقل كل از كل هستی شد جدا

تا چهل شب كرد خلوت با خدا

این چهل شب در سرش شور تو بود

بهر استقبال از نور تو بود

ای كه از سر تا به پا پیغمبری

بلكه هم پیغمبری هم حیدری

تو رسول الله (ص) شویت بوالحسن (ع)

هر سه یك جانید با هم در سه تن

بس تویی ای عرش حق را قا ئمه

هم محمد (ص) هم علی (ع) هم فاطمه (س)

باید اینجا لب فرو بست از بیان

روز محشر قدر تو گردد عیان

صحنه محشر همه پا بست توست

اختیار نار و جنت دست توست

مهر تو روز قیامت هست ماست

ریشه های چادرت در دست ماست

روز محشر كار ما با فاطمه (س) است

نقش پیشانی ما یا فاطمه (س) است

از كرامت بر جبین ما همه

ثبت كن هذا محب الفاطمه (س)
محب العباس(ع) بازدید : 338 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

می توان جان را به نام روشنش تطهیر کرد

آیۀ تطهیر را خواند و از او تفسیر کرد

در تب و تاب وضویش می خروشند آب ها:

"آب را با آب آیا می توان تطهیر کرد؟"

خانه اش ساده است اما می شود در سادگیش

چند معصوم خدا را در دلش تصویر کرد

می توان با ذکر تسبیحش چه راحت یک شبه

سفره های خالی از عرفان خود را سیر کرد

هر که باشی باز با مادر به جایی می رسی

باید این را با حسین فاطمه تعبیر کرد

هم علی زهراست هم زهرا علی، پس می توان

یا علی گفت و ز راه فاطمه تقدیر کرد

سید علی اصغر علوی

محب العباس(ع) بازدید : 222 چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

اگر چه خصم، درِ خانه ریخت بر سر من 

رواست گریـه کنیـد از بـرای شوهر من 

مدینه گریۀ مـن سخـت خسته‌ات کرده 

حلال کـن کــه بــوَد روزهای آخر من 

خدا گــواست مــرا می‌زدند و می‌لرزید 

چو گوشواره که لرزد به گوش، دختر من 

ز تازیانــه بــوَد سخـت‌تر نگـاه علی 

کــه ایستــاده غریبــانه در برابـر مـن 

علی! که گفته غریبی؟ به این گروه بگو 

که هست فاطمه تنها، تمام لشکر مـن 

برای یاری من خویش را مده زحـمت 

که پشت در شده ششماهۀ تو یاور من 

پنـاه مـن شــده دیوار و، در شده سنگر 

شکست پهلو و آتـش گـرفت سنگـر من 

خدیجه نیست که از من کند پرستاری 

از این به بعد دگر زینب است مادر من 

دگــر زنــان مدینــه عیــادتم نکنند 

مگــر کــه قاتلـم آیــد کنار بستر من 

کنم ز لطف و کرامت شفاعت از «میثم» 

که ریـزد از قلمش اشـکِ دید‌ۀ تر من

 حاج غلامرضا سازگار

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 140 چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

تا دست را به قبضه شمشیر می برم

عالم گواه می شود این را که حیدرم

فرمان حق رسیده علی جان! صبور باش

بانو! نمی شود که از این امر بگذرم

اینها که با طناب به دنبالم آمدند

از یاد برده اند که من مرد خیبرم

امرم به صبر کرده خدا،ورنه هیچ کس

قادر نبود تا که بیاید برابرم

دست خدا اگر که به روی دلم نبود

هرگز طناب خیره نمی شد به پیکرم

بانو بمان تو را به خدا پشت در نرو

هی آیه آیه زرد نشود فصل کوثرم

اصلا مهم نیست برایم تمام شهر

دشمن شوند،تا که تویی یار و یاورم

 علی اصغر ذاکری

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 117 چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

شب تاریک کنار تو به سر می آید

نام زهرا به تو بانو چقدر می آید

آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده

خار هم پیش شما گل به نظر می آید

و نبوت به دو تا معجزه آوردن نیست

از کنیزان تو هم معجزه بر می آید

به کسی دم نزد اما پدرت می دانست

 وحی از گوشه چشمان تو در می آید

پای یک خط تعالیم تو بانو والله

عمر صد مرجع تقلید به سر می آید

مانده ام تو اگر از عرش بیایی پایی

چه بلایی به سر اهل هنر می آید

مانده ام لحظه پیچیدن عطر تو به شره

ملک الموت پی چند نفر می آید


 کاظم بهمنی

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 138 چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت

توحید انعکاس نمایانتری نداشت

جز در مقام عالی زهرا فنا شدن

ملک وجود فلسفه دیگری نداشت

زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت

دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت

فرموده اند در برکات وجود او

زهرا اگر نبود علی همسری نداشت

محشر بدون مهریه همسر علی

سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت

حتی بهشت با همه نهر های خود

چنگی به دل نمیزد اگر کوثری نداشت

دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند

دنیا ادامه داشت دگر محشری نداشت

 علی اکبر لطیفیان

منبع : وبلاگ حرم شاه


محب العباس(ع) بازدید : 107 چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

ای فلک بعد نبی زار و غمینم کردی

با غم و غصه و اندوه قرینم کردی

من که داغی به جگر داشتم از مرگ پدر 

پس چرا داغ دگر نقش جبینم کردی

رفته بودم بستانم فدکم را آنروز

وسط کوچه چرا نقش زمینم کردی

از فشار درو دیوار ستم در آنروز

سقط شش ماهه پسر در ثمینم کردی

از جفا سینه و بازوی مرا بشکستی

از نبی شرم نکردی و چنینم کردی

بشنیدم زعلی رهبر خود گفت چنین 

محسنم کشته ای و خانه نشینم کردی
محب العباس(ع) بازدید : 125 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

 طفلی حسن كه شاهد رازی مگو شده

 رازی كه باعث غم و بغض گلو شده

 زانو بغل گرفته و خون گریه می كند

 از بعد ماجرای فدك زیرو رو شده

 در خانه می نشیند و بیرون نمی رود

 در كوچه با چه حادثه ای روبرو شده؟

 آتشفشان غیرت او شعله می كشد

 شاید كسی مزاحم ناموس او شده؟

 حس می كنم كه باز زمین خورده مادرم

 دیدم كه چادرش دو سه جایش رفو شده


وحید قاسمی

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 148 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

نرو ای همدم تنهایی بابا، مادر

می شود بعد تو بابا تک و تنها، مادر

چه مگر بر سر تو رفته در آن کوچه ی شوم

پس از آن حادثه افتاده ای از پا، مادر

آخرین بار که گیسوی مرا شانه زدی

لرزه دست تو لرزانده دلم را مادر

من و بی مادری، ای وای، برایم زود است

کاش می شد که از این جا بروم با مادر


سید محمد جواد شرافت

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 117 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد

لفظ بیا ببند، به زخمت روا نشد

صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت

مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد

قدری غذا بخور جگرم ریشِ ریش شد

شاید كه ماندی و سفرت از قضا نشد

در خانه روسری به سرت قاتل من است

قتل كسی به پارچه ای نخ نما نشد

قحط طبیب اشك علی را مضاف كرد

قحطی چنین پر آب، عیان هیچ جا نشد

جان خودم قسم كه همین چند روز پیش

گفتم كه كج كنم سر این میخ را نشد

پهلوی و روی و موی و وضوی جبیره ات

چون من بساط قتل كسی رو به را نشد


محمد سهرابی

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 148 یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

آن روز، دل ستاره ی عرش، شکست

هنگام اذان مناره ی عرش، شکست

دستان سیاهی از جهنم آمد

سیلی زد و گوشواره ی عرش، شکست

××× 

این جان ولی بود که از پا افتاد

شرم ازلی بود که از پا افتاد

مردان مدینه ای! بمیرید از شرم

ناموس علی بود که از پا افتاد

ایوب پرند آور
منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 121 یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

قرآن محمدی و قاموس علی ست

این آیه ی روشنای فانوس علی ست

بیم است که غیرت خدا شعله کشد

شلاق بینداز که ناموس علی ست

××× 

آن پاک تر از فرشته ها را می زد

آئینه عصمت و حیا را می زد

شیطان به تقاص لعن و طعنی ازلی

آن روز حبیبه ی خدا را می زد

ایوب پرند آور
منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 121 یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

دوزخ نفسی بر تنتان خواهد زد

زقّوم به مِن مِن مِن تان خواهد زد

هر چند مرا غلاف شمشیر زدید

شمشیر علی گردنتان خواهد زد

××× 

آتش - نفسی، دمی زبانه زد و رفت

چرخید، مرا به تازیانه زد و رفت

شیطان چموش را نبستید به بند

آمد لگدی به درب خانه زد و رفت  

ایوب پرند آور
منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 116 یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

آن خط که خدا نوشت را سوزانید

زیبایی سرنوشت را سوزانید

شیطان به تقاص رانده گشتن از عرش

امروز در بهشت را سوزانید

××× 

در غربت کوچه نعره ی مست مزن

سیلی به ستاره ی من ای پست مزن

برگرد به خانه، نا مسلمان! برگرد!

قرآن خداست، بی وضو دست مزن

ایوب پرند آور
منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 116 یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

و روزی نوبت باغ فدک بود...

به روی زخم ها دیدم نمک بود

تمام باغ را تقسیم کردند

ولی سهمیه ی زهرا کتک بود

×××

غم های حنینی اش مرا آتش زد

چشمان حسینی اش مرا آتش زد

آن لحظه که بین در و دیوار شکست

یا فضه خُذینی اش مرا آتش زد
ایوب پرند آور
منبع : وبلاگ حرم شاه
محب العباس(ع) بازدید : 155 یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

داری چه زود می روی ای روح چادری 

از دست نانجیب و ضخیم که دل خوری؟

این مخمل کبودی یکدست کار کیست؟ 

هرگز ندیده ایم کبودی به این پُری!

جزء مطهرات، یکی خون زخم توست 

آبی که نام داده امش قرمز کُری

با احتیاط رد شو از این کوچه ی وقیح 

دارد نگاه می کندت چشم آجری

امشب مگر که شام زفاف مزار توست؟ 

داری کفن برای عروسیت می بُری

قیچی نزن به پارچه اندازه ی تو نیست 

باید به قد عرش بدوزند چادری


حجت الاسلام رضا جعفری

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 114 یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

نام گل بردی و، بلبل گشت خاموش ای بلال! 

 مادر مظلومه‏ی ما رفت از هوش، ای بلال! 

بوستان وحی را بیت‏الحزن کردی، بس ست 

 با اذان خود مکن ما را سیه پوش ای بلال! 

دیر اگر خاموش گردی، زودتر گردد ز تو 

 مادر ما را چراغ عمر، خاموش ای بلال! 

مادر ما بر اذانت گوش داد، اینک تو هم 

 بر صدای گریۀ زینب بده گوش، ای بلال! 

مرگ پیغمبر، شکسته قامت ما را به هم 

 بار غم مگذار ما را بر سر دوش ای بلال! 

غنچه، پرپر گشت و گل از دست رفت و باغ، سوخت 

 کرد حق باغبان، گلچین فراموش ای بلال! 

گرد غم بر روی ما بنشسته و دانسته ایم 

 خاک گیرد لالۀ ما را در آغوش، ای بلال! 

تا زبان حال ما یکسر به نظم (میثم) است 

 اشک و خون از چشم اهل دل زند جوش، ای بلال!

غلامرضا سازگار

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 120 شنبه 02 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

از بازی غریب فلک آه می کشید

از زخم های خورده نمک آه می کشید

آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت

حتی ز باد بال ملک آه می کشید

حالا چه آمده به سرش که تمام شب

از جای زخم های فدک آه می کشید

او بار شیشه داشت که در کوچه خرد شد

آئینه بود و غرق ترک آه می کشید

وقتی که می برید لباس حسین را

تنها خودش بدون کمک آه می کشید

حسن لطفی

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 103 شنبه 02 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

دوباره شب شد و سر درد دارد

بمیرم باز مادر درد دارد

پس از فصل پر از غم یک سخن گفت

عزیزم زخم بستر درد دارد

نباید دست زد بر عضوهایش

که آیه آیه کوثر درد دارد

شبی آهی کشید و زیر لب گفت

خدایا مرگ کمتر درد دارد

من از گودی چشمانش گرفتم

که زخم دیده ی تر درد دارد

حسن تب دارد و در خواب گوید

نزن سیلی ستمگر درد دارد

پریشان باش ای گیسو چو بختم

که دیگر دست مادر درد دارد

  محسن عرب خالقی

منبع : وبلاگ حرم شاه

محب العباس(ع) بازدید : 124 چهارشنبه 30 فروردین 1391 نظرات (0)

آن روز دل ستاره ی عرش شکست

هنگام اذان مناره ی عرش شکست

دستان سیاهی از جهنم آمد

سیلی زد و گوشواره ی عرش شکست


****


...و روزی نوبت باغ فدک بود 

به روی زخم ها دیدم نمک بود

تمام باغ را تقسیم کردند

ولی سهمیه ی زهرا کتک بود
ایوب پرند آور
منبع : وبلاگ حرم شاه

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
بیت الزهرا (س) در سال 1386 فعالیت های فرهنگی مذهبی خویش را آغاز نمود و با عنایات آن بانوی مکرم وبلاگی با این عنوان به نیت اشاعه فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت طراحی گردید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    میزان رضایت شما از مطالب سایت ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 798
  • کل نظرات : 114
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 46
  • باردید دیروز : 145
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 46
  • بازدید ماه : 1,653
  • بازدید سال : 17,092
  • بازدید کلی : 158,334