و روزی نوبت باغ فدک بود...
به روی زخم ها دیدم نمک بود
تمام باغ را تقسیم کردند
ولی سهمیه ی زهرا کتک بود
×××
غم های حنینی اش مرا آتش زد
چشمان حسینی اش مرا آتش زد
آن لحظه که بین در و دیوار شکست
یا فضه خُذینی اش مرا آتش زد
به روی زخم ها دیدم نمک بود
تمام باغ را تقسیم کردند
ولی سهمیه ی زهرا کتک بود
×××
غم های حنینی اش مرا آتش زد
چشمان حسینی اش مرا آتش زد
آن لحظه که بین در و دیوار شکست
یا فضه خُذینی اش مرا آتش زد
ایوب پرند آور
منبع : وبلاگ حرم شاه