آن روز، دل ستاره ی عرش، شکست
هنگام اذان مناره ی عرش، شکست
دستان سیاهی از جهنم آمد
سیلی زد و گوشواره ی عرش، شکست
×××
این جان ولی بود که از پا افتاد
شرم ازلی بود که از پا افتاد
مردان مدینه ای! بمیرید از شرم
ناموس علی بود که از پا افتاد
ایوب پرند آور
منبع : وبلاگ حرم شاه