در شهر کوفه مردی ، غمگین نماز می کرد
با خالق دو چشمش ، راز و نیاز می کرد
افشاء برای دیوار، در کوفه راز می کرد
لب را برای شکوه، از کوفه باز می کرد
در شهر کوفه مردی ، غمگین نماز می کرد
با خالق دو چشمش ، راز و نیاز می کرد
افشاء برای دیوار، در کوفه راز می کرد
لب را برای شکوه، از کوفه باز می کرد