باد پاييزي اگر برگ خزان را مي برد
مهر زهرا هم گناه شيعيان را مي برد
****
سر فصل کتاب آفرينش زهراست
روح ادب وکمال و بينش زهراست
روزي که گشايند در باغ بهشت
مسئول گزينش و پذيرش زهراست
****
گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود / آتش به بیت ام ابیها روا نبود
آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزا ست / در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود
حالا چه وقت مجلس شورای رهبر است / حیدر مگر خلیفه ی دین خدا نبود
****
بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد
شمع می میرد و او بار دگر می سوزد
یک نفر مثل درختان سپیدار بلند
در خیالش همه شب بین دو در می سوزد . . .
****
چه حالی داده دل را دست مادر / که می شستی زدنیا دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید / که می جستی مرا با دست مادر . .
****
در ظلمت شب شهاب را می شستند
آیینه افتاب را می شستند
در چشمه خون چکان چشمان علی
پیمانه نور ناب را می شستند . . .
****
رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد
این خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در می دوزد . . .
****
مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری؟
چرا گم شد نشان قبر آن انسیه حوراء؟
هنوز از رحلت ختم رسل نگذشته ایامی
نگین خاتم پیغمبران بشکست واویلا . . .
****
امشب دل سنگ کوچه ها میگرید / یک شهر،خموش وبیصدا میگرید
تشییع جنازه غریب زهراست / تابوت بحال مرتضی میگرید . . .
****
الا ای چاه یارم را گرفتند / گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی / همه دار و ندارم را گرفتند . . .
****
گل من که رنگش نیلی نبود / جواب محبت که سیلی نبود . . .
مهر زهرا هم گناه شيعيان را مي برد
****
سر فصل کتاب آفرينش زهراست
روح ادب وکمال و بينش زهراست
روزي که گشايند در باغ بهشت
مسئول گزينش و پذيرش زهراست
****
گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود / آتش به بیت ام ابیها روا نبود
آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزا ست / در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود
حالا چه وقت مجلس شورای رهبر است / حیدر مگر خلیفه ی دین خدا نبود
****
بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد
شمع می میرد و او بار دگر می سوزد
یک نفر مثل درختان سپیدار بلند
در خیالش همه شب بین دو در می سوزد . . .
****
چه حالی داده دل را دست مادر / که می شستی زدنیا دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید / که می جستی مرا با دست مادر . .
****
در ظلمت شب شهاب را می شستند
آیینه افتاب را می شستند
در چشمه خون چکان چشمان علی
پیمانه نور ناب را می شستند . . .
****
رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد
این خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در می دوزد . . .
****
مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری؟
چرا گم شد نشان قبر آن انسیه حوراء؟
هنوز از رحلت ختم رسل نگذشته ایامی
نگین خاتم پیغمبران بشکست واویلا . . .
****
امشب دل سنگ کوچه ها میگرید / یک شهر،خموش وبیصدا میگرید
تشییع جنازه غریب زهراست / تابوت بحال مرتضی میگرید . . .
****
الا ای چاه یارم را گرفتند / گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی / همه دار و ندارم را گرفتند . . .
****
گل من که رنگش نیلی نبود / جواب محبت که سیلی نبود . . .