بس که لاله می چکد هر شب ز زیر معجرت
با غبانی شد کنارت کار تنها همسرت
بی سپر بودن برای مرد خیبر مشکل است
بی تو خالی می شود پشت یگانه همسرت
ای پرستوی علی تنها مرو از لانه ام
من چه سازم بی تو با این نازدانه دخترت
هرچه آمد بر سرت بین در و دیوار شد
ای همای زخمی ام خونین شده بال و پرت
بی علی تنها تو را دیدند و سیلی ات زدند
کاش می شد که بمیرد از غریبی همسرت
با غبانی شد کنارت کار تنها همسرت
بی سپر بودن برای مرد خیبر مشکل است
بی تو خالی می شود پشت یگانه همسرت
ای پرستوی علی تنها مرو از لانه ام
من چه سازم بی تو با این نازدانه دخترت
هرچه آمد بر سرت بین در و دیوار شد
ای همای زخمی ام خونین شده بال و پرت
بی علی تنها تو را دیدند و سیلی ات زدند
کاش می شد که بمیرد از غریبی همسرت
رضا رسول زاده
منبع : وبلاگ روضه رضا