هر دل صدای آمدنت را شنیده است
با صد هزار امید،به سویت پریده است
در ازدحام این همه عاشق حریم تو
زیباترین تجلی عشق و عقیده است
وقتی شمیم ناب تو آمد سروش گفت
امشب نسیم رحمت یزدان وزیده است
یا ایها الرئوف، به یمن قدوم توست
این خوان رحمتی كه خداوند چیده است
ماه فلك، چو مهر اگر مات نور توست
صد كهكشان نور در این روضه دیده است
این جا به جای اشك، ز چشمان زائران
بهر نثار مقدم تو گُل دمیده است
ای میزبان عالم و آدم، كه روزگار
مهمان نوازتر ز تو هرگز ندیده است
مدهوش سر ز خاك برآرد به رستخیز
لب تشنه ای كه جرعه ز جامت چشیده است
غرق عنایتند همه در حریم تو
فرقی نمی كند ز كجا كس رسیده است
دارم امید آن كه معطر شود ز تو
اشكی كه با امید به خاكت چكیده است
تنها امید این دل بی دست و پا توئی
وقتی كه از تمامی عالم بریده است
فصل ولادت تو «وفائی» به اشك شوق
بر عرض تهنیت به حضورت رسیده است
سید هاشم وفایی