روز غدیری، شبلی به خدمت یکی از علویون رسید و تهنیت گفت و اظهار داشت: ای سید! می دانی رسول خدا دست جدت را گرفت و در میان مردم بلند کرد، اشاره به چه بود؟
سید گفت: نه. شبلی گفت: زنان مصر از جمال یوسف بی خبر بودند و زلیخا را ملامت می کردند زلیخا خواست جمال دلربای یوسف را به آنها نشان دهد. آنها را دعوت کرد و در اتاقی که دو در داشت جا داد و به یوسف گفت از یک در بیا و از در دیگر برو بیرون. زلیخا به زنان گفت: دوست خودم را به شما عرضه می دارم شما از ترنجی که در دست دارید با کارد نصف کنید و نصف آن را به یوسف دهید. چون یوسف وارد شد و چشم زن ها بر او افتاد، از خود بی خود شدند. دست خود بریدند. هم چنین رسول خدا (ص) به بلند کردنِ دست علی(ع) در میان مردم اشاره نمود که این همان مردی است که هرگاه من درباره او سخن گفتم، شما را خوش نیامد و زبان به ملامت گشودید؛ امروز بنگرید که خداوند در حقّ او چه می فرماید و او را چه پایه و منزلتی است.
علی اکبر کرخی، گلبرگ های معرفت، انتشارات حضرت معصومه (س)، 1383، چ 1، ج 1، صص 39 و40.