یک شمع برای بال پروانه بس است
یک طعنه برای زخم جانانه بس است
ای تیغ چه حاجت بشکافی سر را
سی سال نگاه بر در خانه بس است
*****************************
با چشم پر از اشک نگاهش بر ماه
از خود به در آمدو کشید از دل آه
فرقش که شکافت با دلی سوخته گفت
((لا یوم کیومک اباعبدالله))
*****************************
غیر تو کسی نیست نفس را بخرد
این مرغ گرفتار قفس را بخرد
جز تو چه کسی بهشت داده عوضش
اشکی به قد بال مگس را بخرد
*****************************
نان و نمک هر شب و هر روزم .....عشق
من چشم به دستان تو میدوزم ....عشق
من روی سیاه چون ذغالم اصلا
از اینکه در آتش تو میسوزم ....عشق
مجتبی فلاح نیا