loading...
واحد فرهنگی هیئت متوسلین به حضرت زهرا (س)
محب العباس(ع) بازدید : 132 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

هر کجا نام تو بردیم فقط سوخته ایم

سوختن را ز سراپای تو آموخته ایم

غزلی گرم به یاد نفس سوزانت

روز و شب زمزمه کردیم که دل سوخته ایم

گفتنی های تو را هرچه که می شد گفتیم

رازها را به دل سوخته اندوخته ایم

هر کجا مجلس غم خوانی تو بر پا بود

خون دل ریخته از دیده و افروخته ایم

غم پهلوی تو در سینه ی ما عقده شده

چشم را بر فرج منتقمت دوخته ایم


رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 140 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

آفریدند تو را مادر عالم باشی

آفریدند تو را تا که مقدم باشی

آفریدند تو را پیش تر از هرچه که هست

تا که محبوبه ی حق باشی و اعظم باشی

آفریدند تو را نور دهی چون خورشید

مایه ی روشنی عالم و آدم باشی

آفریدند تو را پاک تر از حور و ملک

که تو پاکیزه تر از حضرت مریم باشی

اسوه ی ناله و اشک و غم و دردی زهرا

که تو مظلومه ترین بانوی عالم باشی

یثرب از گریه ی تو یک شب آرام ندید

لحظه ای بود مگر فاطمه بی غم باشی ؟

به کبودی تو سوگند محبان توایم

تو دعا گوی اهالی محرم باشی


رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 114 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

از اشک های چشم تو زمزم درست شد

از ناله های نیمه شبت غم درست شد

با یاری ملائکه در هیئت خدا

از چادر سیاه تو پرچم درست شد

اول تو آفریده شدی شک نمی کنم

زآن پیشتر که طرح دو عالم درست شد

وقتی به شکل انسیه ی کاملی شدی

از باقی گلت گل ما هم درست شد

ما را طلایه دار غم تو نوشته اند

از آن زمان که غصه و ماتم درست شد

از ما سوال و از تو جوابی ، اگر دهی...

تابوت لاغر تو چرا خم درست شد ؟

ما نوکر حسین غریب شما شدیم

از فاطمیه ای که محرم درست شد


رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 134 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

بر جانماز وقت دعای شبانه ها

تازه شوند درد همه تازیانه ها

چون اشک روی گونه ی من غلط می خورد

از زخم صورتم کشد آتش زبانه ها

از من دعا به یک یک همسایه ها رسید

شد ناسزا نصیبم از آمین خانه ها

من نان خشک و آب سر سفره می نهم

پر می کند خلیفه ی غاصب خزانه ها

من خرج گشته ام به خدا در ره علی

با استناد کردن بر این نشانه ها

روی کبود و موی سفید و قد هلال

هستند اوج روضه ی من در ترانه ها

بر رنگ زیر چشم ترم غبطه می خورند

تا روز حشر رنگ همه سرمه دانه ها

فضه به موی زینب من شانه می زند !

کاری که بر نیاید از این کتف و شانه ها

رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 138 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

در کنار ناله های آخرت بانوی من

غربتم شد آشکار از لرزش زانوی من

می روی ای یک تنه لشکر برایم ، فاطمه

یاور نه ساله ی حیدر ، همه نیروی من

دوستان دشمن شدند و دشمنان افزون شدند

بعضی اصحاب خودم در آمدند بر روی من

برخی از خویشان من در مسجد و بازار هم

راه خود کج می کنند تا که نیایند سوی من !

مردم شهر از هراس قطع بیت المالشان

ترس دارند تا که بنشینند در پهلوی من !

بی صفت بی من تو را دید و به تو رحمی نکرد...

کاش جای بازویت می زد به دو بازوی من

ای غروب آفتاب عمر تو مرگ علی

پشت ابر تیره پنهانی چرا مه روی من

امشبی که گفته ای تنها بشویم جسم تو

یک نفر باید بیاید بهر شستشوی من

رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 128 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

دوباره شب شده چشمان ماه بیدار است

دوباره شب شده دل تنگ دیدن یار است

سر مزار تو می آیم و ز طفلانم

نهان نمودن این راز سخت و دشوار است

ز جای خیز که حیدر رسیده زهرا جان

ز جای خیز که اکنون زمان دیدار است

ز زیر خاک بتاب ای همیشه مهتابم

ببین که دیده ی من بی حضور تو تار است

حسن هنوز از آن روز تلخ بد خواب است

به این قبیل مصیبات علی گرفتار است

هنوز بوی تو از خشت های خانه رسد

هنوز رنگ و لعابت به روی دیوار است

کنار خانه ی مان رد خون تو باقی ست

شنیده ام ز سر آن غلاف و مسمار است

برای مرگ علی گریه ی تو کافی بود

ولی همیشه مدینه به فکر آزار است

تو را زدند و به من نیز تسلیت گفتند

فلک ببین که چگونه مرا هواداار است

به روی دوش گذارم غم تو را زهرا

میان شهر که این داغ را خریدار است ؟

تو زیر خاکی و حیدر غریب تر از پیش

کنار قبر تو چشمش چو ابر پر بار است

دوباره شب شده زهرا بخواب آسوده

سه ماه می شود این چشم خسته بیدار است

رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 161 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

ای آب گشته شمع شبستانی علی

ای ماتم تو باعث ویرانی علی

از آن زمان که رفته ای از خانه فاطمه

جز غم کسی نیامده مهمانی علی

رفتی و پر کشیده صفا از سرای من

چون زلف زینب است پریشانی علی

اهل مدینه هم همه شب گریه می کنند

با این نوای شام غریبانی علی

هر نیمه شب مزار تو را شستشو دهد

دو آسمان ابری و بارانی علی

سنگینی غم تو مرا بر زمین زده

برخیز و بشنو آه نیستانی علی

رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 148 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

شکسته قامتی ای یار نیمه جان علی

چه بی فروغ شدی ماه آسمان علی

مرا به خاک نشانده قد هلالی تو

گرفته سوسوی چشمان تو توان علی

نفس نفس زنی و ذره ذره آب شوی

چه زود پیر شدی همسر جوان علی

سه ماه شد که سخن با علی نمی گویی

سه ماه شد که ندادی رخت نشان علی

همیشه بسترت از برگ های لاله پر است

گل خزان زده ی سرخ بوستان علی

کسی سراغ تو را از علی نمی گیرد

مدینه مرگ کند آرزو به جان علی

گرفته ام ز غریبی بغل دو زانویم

که تاب آورد این داغ بی کران علی ؟

اگر چه بین خسوفی هنوز ماه منی

بتاب بر من و بر این ستارگان علی

بیا و این دم آخر برای دل خوشی ام

بخند تا که نمردم ، بخند جان علی


رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 151 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

ای دل خوشی خانه ام ، ای بانوی حرم

با خود مبر صفا ز سرای محقرم

ای تازیانه خورده پرستوی من مرو

چهره کبود پر مکش از لانه ، بی پرم

شد فرصتی که خوب تماشا کنم تو را

فهمیده ام که وای چها آمده سرم

من التماس می کنم ای فاطمه بمان

بگشا دو چشم زخمی خود ، بین که حیدرم

مسجد نشسته بودم و گفتند...فاطمه...

گفتم که وای خاک دو عالم شده سرم

این راه را ببین که زمین خورده آمدم

برخیز که به جز تو کسی نیست یاورم

بر خیز با دو دست شکسته تو پاک کن

یک بار دیگر اشک من از دیده ی ترم

بر خیز یا مرا تو به همراه خود ببر

برخیز یا بگو که چسان از تو بگذرم

کابوس زخم هات رهایم نمی کند

تا مرگ ، یاد سرخی گل های بسترم

رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

محب العباس(ع) بازدید : 128 چهارشنبه 16 فروردین 1391 نظرات (0)

آب شدم بس به زمین خون ز سرم ریخت

بال پریدن نمانده بس که پرم ریخت

"خانه ی حیدر" نه شده "گلشن زهرا"

با نفسم لاله ز بس دور و برم ریخت

پشت در خانه که افتادم علی گفت :

"وای که بی یار شدم من ، سپرم ریخت"

سوخت در و ، سست شد و ، روی من افتاد

داد زدم فضه بیا که ثمرم ریخت

دست علی بسته بود و دست همه باز !

از اثر هجمه ی شان برگ و برم ریخت

***

حرف ز تابوت زدم زینب من مرد

خاک یتیمی به سرش گل پسرم ریخت


رضا رسول زاده 

منبع : وبلاگ روضه رضا

تعداد صفحات : 80

درباره ما
Profile Pic
بیت الزهرا (س) در سال 1386 فعالیت های فرهنگی مذهبی خویش را آغاز نمود و با عنایات آن بانوی مکرم وبلاگی با این عنوان به نیت اشاعه فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت طراحی گردید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    میزان رضایت شما از مطالب سایت ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 798
  • کل نظرات : 114
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 52
  • بازدید امروز : 265
  • باردید دیروز : 350
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,980
  • بازدید ماه : 4,473
  • بازدید سال : 19,912
  • بازدید کلی : 161,154